قبل از نگارش مطلب فوق، بايد يادآور شوم كه قصد نويسنده، به دور از جنجال هاي سياسي قبل از انتخابات مجلس شوراي اسلامي بوده و هيچ گونه قصدي در بر هم زدن اوضاع سياسي جامعه قبل از انتخابات مجلس را ندارد.

هر كجا در مطلب ذيل، عبارت «ح.م.ج.اس» ديديد، بخوانيد: حوزه مشاورين جوان استانداري

و اما مطلب:

عنوان: حوزه مشاورين جوان استانداري يزد چه شد؟ حوزه اي كه زماني، تعداد اعضاي آن، در سراسر استان، از 400 نفر هم مي گذشت و همكنون، به زور، و با تقلب، به 30 نفر هم نمي رسد.

قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري در سال 1384، يكي از عناوين تبليغاتي آقاي دكتر احمدي نژاد، در آن روزها، حمايت و بها دادن به جوانان بود.

با اعتمادي كه ملت، به آقاي احمدي نژاد نمودند، محل كار ايشان، از شهرداري تهران (كه نمي دانم در چه خياباني واقع شده) به خيابان پاستور تهران (محل نهاد رياست جمهوري) تغيير مكان داد.

روزها مي گذشت و ...

تا اين كه بعد از گذشت حدود يك و نيم سال از عمر دولت نهم و با تغيير استاندار يزد (آقاي فلاح زاده به جاي آقاي عاصي مذنب)، رفته رفته كه به فصل زمستان سال 1385 مي رسيديم، زمزمه هايي مبني بر احياء ـ بخوانيد تشكيل ـ گروه مشاورين جوان در كليه دستگاه هاي دولتي و وزارتخانه ها و به تبع، در استانداري هاي سراسر كشور به گوش مي رسيد. در استان يزد هم، به تبعيت از نهاد رياست جمهوري و وزارت كشور، حوزه اي با نام «مشاورين جوان استاندار» تحت رهبري «آقاي مهران اژدرپور» ـ كه بعدها به دليل استخدام پيماني شان و بالا رفتن جايگاهشان، به «مهندس مهران فاطمي!!!» تغيير فاميلي دادند ـ آغاز به فعاليت نمود.

هسته ي اوليه، با افرادي شامل «حامدشيشه بري ـ جمال قهرماني ـ محمد حسين پارساييان ـ محمد علي پوردارا ـ هادي استادي ـ محمد صمصامي ـ محسن آقايي ـ ...» تشكيل شد.

چند وقتي را اعضاي حوزه، مشغول نوشتن سند راهبردي «ح.م.ج.اس» يزد بودند و پس از اتمام نگارش، و با آغاز سال جديد (1385)، اين افراد، تمام هم و غم خود را براي رفع مشكلات جوانان به كار گرفتند و با تشكيل چند شورا (از جمله شوراي مشورتي طلاب و روحانيون جوان ـ شوراي مشاورين جوان فرمانداري هاي استان ـ شوراي جوان برنامه ريزي و توسعه استان ـ شوراي مشورتي دانشجويان ـ شوراي مشورتي دانش آموزان ـ ...) قصد داشتند تا در راستاي اهداف عاليه اي كه ـ همگي در راستاي اهداف نظام مقدس جمهوري اسلامي بود ـ تدوين نموده بودند، حركت كنند.

زمان به سرعت در حال گذر بود و آقاي اژدرپور نيز، به سرعت در حال پيشرفت. پيشرفت به كدام سمت؟ اگر آن روزها جواب اين سوال را مي خواستيد، به ضرس قاطع مي توانستم بگويم به سمت پيشبرد اهداف عاليه اي كه براي مجموعه ي تحت مديريت خود، و البته به كمك دوستان خود، تدوين نموده بودند. اما اكنون، اگر بخواهم به اين سوال پاسخ دهم، بايد بدون كنايه، بگويم به سمت «پست و مقام دنيوي»

بگذريم...

با جابجا شدن مدير سازمان جوانان وقت در استان (آقاي علي عادل عابدي نژاد) و نظر مثبت شخص استاندار و تمامي اعضاي تيم مشاوره اي ايشان، آقاي اژدرپور، با حفظ سمت، به سازمان جوانان رفت و چند نفر از دوستان خود را هم به آنجا برد. (از جمله آقايان جمال قهرماني ـ محمد حسين پارساييان ـ ...) به تبع، با كاهش تعداد نفرات ح.م.ج.اس (بخوانيد: حوزه مشاورين جوان استانداري) و افزايش پاراف هايي كه استاندار، وظايف روي دوش آنها را سنگين تر مي كرد، مجبور بودند كه به تعداد نيروهاي داخل «ح.م.ج.اس»، بيفزايند. نيروهايي كه در اين وهله، به اين بدنه اضافه شدند، آقايان روح الله حسين مرشدي ـ حميد رضا يادگار ـ محمد مهدي باغشاهي ـ امين برزگر ـ كاظم صادقيان ـ ... بودند.

باز بايد از ذكر اتفاقات و اختلافاتي كه به دلايل مختلف (كه اكثر آنها، ناشي از ضعف مديريت قائم مقام حوزه «آقاي حامد شيشه بري» بود)، در اين مرحله، در بين اعضاي حوزه افتاد، بگذرم و بنويسم:

بگذريم...

با نزديك شدن به انتخابات 1388، و تب و تاب بسيار داغ قبل از برگزاري آن، تمامي اعضاي «ح.م.ج.اس»، گرايش اصول گرايي خود را حفظ كردند مگر آقاي محسن آقايي كه اين برخورد او، باعث حذف وي و قطع همكاري با حوزه مشاورين جوان استانداري شد.

پس از انتخابات و گذشت آن هشت ماه معروف (هشت ماه دفاع مقدس) كم كم زمزمه هاي پست مدير كلي آقاي اژدرپور در حوزه استاندار به گوش مي رسيد و ضمن اين كه ايشان، به آرامي جايگاه مديريت سازمان جوانان استان را هم به آقاي محمد حسين پارساييان واگذار مي كردند؛ به فكر جانشين خود در «ح.م.ج.اس» نيز بودند تا اين كه با پيشنهاد آقاي محسن ابوترابي، شخصي غير يزدي را بر اين مسند نشاندند و او، شخصي نبود جز «جناب آقاي مهندس مهدي رعد».

بايد يادآور شوم كه آقاي اژدرپور، قبل از كنار رفتن از «ح.م.ج.اس»، تغييرات اساسي و بنيادين در آن را ايجاد نمود و هدف از اين تغييرات، چيزي نبود جز تخصصي تر كردن مشورت دادن ها.

براي هر يك از معاونين استاندار نيز، مشاور جوان منصوب نمود: 1ـ آقاي علي رضا لاور (مشاور جوان معاون برنامه ريزي) ـ2ـ آقاي محمد صمصامي (مشاور جوان معاون پشتيباني و توسعه منابع انساني) ـ3ـ آقاي سيد محمد نجم الهدي (مشاور جوان معاون سياسي و امنيتي) ـ4ـ آقاي حامد شيشه بري (مشاور جوان معاون امور عمراني)

با (بخوانيد: "كنار رفتن آقاي اژدرپور از «ح.م.ج.اس»" ولي باور نكنيد. چون تا ماه ها، سايه وي برسر «ح.م.ج.اس» حس مي شد.)، و آغاز دوران مديريت مهدي رعد، كم كم اختلاف نظرها و ديدگاه ها نسبت به مسائل جزء و كلان حوزه، در بين اعضاي «ح.م.ج.اس» مشاهده مي شد. و كار آن قدر بالا گرفت كه اين اختلافات، از بدنه ي حوزه به بيرون از آن نيز، رخنه كرد و حتي، موجبات تعطيلي چند وقته ي شوراي جوان برنامه ريزي و توسعه استان را نيز فراهم آورد.

باز بگذريم ...

با انتصاب آقاي مشايي به عنوان رئيس گروه مشاورين جوان رياست جمهوري، كم كم ديدگاه اعضا، نسبت به ادامه همكاري با حوزه تغيير كرد و از طرفي، ضعف و سوء مديريت آقاي مهدي رعد نيز، در نهايت، موجبات تغييرات مفصل در بدنه «ح.م.ج.اس» را فراهم آورد. تا الآن كه مي توان گفت: هيچ كدام از افرادي كه در حال حاضر، در «ح.م.ج.اس» ـ با بيش از شش سال سابقه فعاليت حوزه ـ ، استخدام شركتي هم شده اند، عمر همكاري شان با حوزه، به يك سال هم نمي رسد.

نكته ي قابل توجه كه واقعا تامل برانگيز هم هست، اين كه: در همايش سال گذشته مشاورين جوان سراسر كشور و نشست مشترك با هيئت محترم دولت، (مهر ماه 1389) از سي و چند نفري كه در آن همايش، به نمايندگي از استان يزد شركت كردند (بخوانيد: شركت داده شدند)، تنها عده ي انگشت شماري از آنان حكم همكاري با «ح.م.ج.اس» را داشتند و بقيه، با عنوان مشاور جوان، در آن همايش شركت نمودند.

و اما نكته ي مهمتر: از جمله مصوبات هيئت محترم دولت در همايش مذكور، استخدام پيماني اعضاي حوزه هاي مشاورين جوان سراسر كشور ـ بدون برگزاري آزمون و با معرفي استانداري ها ـ بود كه الآن با گذشت قريب به يك سال از برگزاري همايش، شنيده ها، حاكي از آن است كه براي استان يزد، عبارت "كليه اعضاي مشاورين جوان"، به سه نفر تقليل يافته و از سه نفري هم كه براي استخدام پيماني، به تهران معرفي شده اند، هيچ يك، حتي براي يك روز، با حوزه مشاورين جوان، هيچ گونه همكاري نداشته اند.

و اما نظر نويسنده: استخدام اين سه نفر، نوش جانشان. گواراي وجودشان.

اما بنده به نمايندگي از ديگر اعضاي هسته اوليه حوزه، اعلام مي دارم كه همگي ما با صداقت كامل براي كمك به آرمان هاي عاليه دولت خدمتگزار و در راستاي منويات مقام معظم رهبري، شروع به همكاري نموديم و زماني هم كه انحراف را در عملكرد حوزه ـ مخصوصا زماني كه آقاي مشايي به عنوان رئيسمان منتصب شدند ـ مشاهده نموديم، به آرامي و با رعايت جانب انصاف، با حوزه، قطع همكاري نموديم.

بايد در پايان، به اين مطلب هم اعتراف كنم كه: همگي اعضاي هسته اوليه مشاورين جوان در استان يزد، با سادگي و بدون ذره اي پيرايش، نردبان كسي شدند كه همكنون در مسند مدير كلي حوزه استاندار، نشسته است. قاضي بينِ ما و او، خداوند باشد و دادگاهمان، در قيامت. چرا كه: «اِنِ الحُكمُ اِلّا لِلّهِ»

وَ السَّلامُ عَلي مَنِ اتَّبَعَ الهُدي وَ لا يتَّبِعُ عَنِ الهَوي.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا